۱۴۰۱ مرداد ۸, شنبه

حماقت مدرن، سیاست مدرن، سیاستمدار ابله

حماقت مدرن، سیاست مدرن، سیاستمدار ابله 

بشر مدرن تصور می کند قله های رشد و ترقی را پشت سر گذاشته. انسان رو به تکامل است؟ رو به سوی پیشرفت است؟ این سوالی است که همواره گوشه ای از ذهنم باقی مانده. اگر تمام قطعات این پازل را کنار هم بچینیم آنچه مبرم و واضح است چیزی جز سقوط نیست، چیزی جز زوال نیست. انسان توانایی و استعداد ویژه ای در کشف، بوجود آوردن، پرورش و باور خرافات دارد. انسان ذاتا تمایل به پذیرش آنچه حقیقت نیست و آنچه برای باورش به قدرت تحلیل و درک کمتری نیاز است، دارد.

چه کسی می تواند تفاوت بین آنچه حقیقت دارد و آنچه دروغ است را دربیابد در حالی که هرچه هست پندار و تصور بیهوده ی آدمی است.

آیا داستان های تخیلی پیامبران تنها برای عده ی معدودی یک تراژدی مضحک است؟ یا روزی برای نوع بشر همه چیز عیان خواهد شد.شاید آن هنگام که انسان ها به دو دسته ی روشن فکر و عوام تقسیم نشوند. تراژدی از آن روی که تصورات و توهمات ساده و مخرب انسان های صاحب نام (آنچه پیامبر می نامند) نوع بشر را دستخوش تغییر قرار داده، از آن روی که بشر ذاتا تمایل به پذیرش آنچه باورش راحت تر و آنچه ابلهانه تر است دارد و مضحک از آن رو که این قصه های غیرقابل باور و احمقانه « ژن خوب » را ساخته و پرداخته است.

 

اما ابله ترین انسان ها سیاست مداران هستند؟ این گفته چقدر می تواند سندیت داشته باشد؟

آنقدر که داستان تمام آنها قصه ی به قدرت رسیدن، مهره سوخته شدن و در نهایت نیست شدن است. شاید این مردمان نباشند که داستان تاریخ را می نویسند. سیاستمداران خود به نوبت یکدیگر را حذف می کنند. آنها تنها راه یکدیگر را کم و بیش ادامه میدهند. میبینند که سرانجام نیکی انتظارشان را نمی کشد اما همچنان ادامه می دهند و در نهایت خودکشی می کنند. تاریخ سراسر داستان زوال و نابودی هر جریان فکری توسط خود اندیشه است. بدنه ی هر نظام سیاسی و هر جریان فکری از درون و به تدریج توسط خود آن نظام یا جریان فکری دچار پوسیدگی و در نهایت زوال می شود. خود می آیند، به قدرت می رسند، رنج هزاران انسان را باعث می شوند و در نهایت به دست خود به زوال ابدی دچار می شوند.

 

۱۴۰۱ مرداد ۱, شنبه

علم الهدی، مظفرالدین شاه، غلامعلی بقال و کریم قهوه چی

علم الهدی : "اولین اثر اجرای طرح دولت جدید، براندازی فقر مطلقاست "فاصله طبقاتی هم از بین می رود"

◀ می گویند:

وقتی مظفرالدین شاه از فرنگ برگشت، وزیر مربوطه را احضار کرد و ضمن توصیف باغ وحشی که در فرنگ دیده بود، از او خواست تاباغ وحشی مثل همان، در تهران درست کند

وزیر مربوطه ظرف چند ماه تمام تلاش هایش را انجام داد و کم کم باغ وحش برای نظاره ی قبله عالم آماده می شد که از بخت بد جنابوزیر، شبی که فردایش قرار بود شاه برای بازدید بیاید، شیر بیمار شد و مرد!

خبر به وزیر بردند

وزیر سرآسیمه دنبال راهی برای حل معضل بود، چون شاه روی وجود شیر و پلنگ در باغ وحش، تذکرات بسیار جدی داده بود

پس از مشورت های بسیار، وزیر رفت سراغ دلقکی که در مراسم ها و جشن ها، انواع ادا و اطوار و تقلیدها در می آورد و مغازه کوچکبقالی هم داشت

۱۴۰۱ تیر ۳۱, جمعه

عدالت اسلامی

 

 

یک معلم مدرسه ۵۵ ساله، به نام «ج. د» [جعفر دانش] در شهرستان فردوس، #مشهد به ۱۸ دختربچه دبستانی ۸ تا ۱۱ سال تجاوز جنسی کرده است. او به خانواده دختربچه‌ها می‌گفته شما برای پدر و مادر من ختم قرآن بگیرید تا من برای دختربچه‌های شما کلاس تقویتی رایگان بگذارم.

۱۴۰۱ تیر ۲۷, دوشنبه

فریدون فرخزاد برای وحدت و همبستکی ما جان داد


 





امامان جمعه

 

تمام کسانی که حکم امام جمعه یا جماعت دارند به طور مستقیم از خامنه‌ای این حکم را دریافت کرده اند.

امامان جمعه در سراسر کشور نمایندگان رسمی خامنه‌ای در شهرهای خودشان هستند، همینطور امامان جماعت نمایندگان ولی فقیه در محله‌های خود می باشند. دفاتر کارشان مساجد و حسینیه‌ها است و محل تولیدشان حوزه های علمیه و کارشان سرکوب نرم ‌و سخت مردم. سرکوب نرم یعنی بازی با مغز و قلب مردم و ترویج خرافات و اگر جواب نداد وارد سرکوب سخت یعنی کشتار و شلیک به مغز و قلب مردم می‌شوند!
اینها نافرمانی مدنی نمی‌فهمند، با اینها باید با زبان خودشان حرف زد وگرنه تا ابد بر صندلی قدرت خواهند ماند و به سرکوب سخت خود ادامه خواهند داد، برای همین است که از خشونت_هوشمند و مبارزات_پارتیزانی حرف میزنیم.


مساجد و حسینیه‌ها را باید خراب کرد و به جایش مدرسه و کتابخانه ساخت وگرنه ملاها با سرکوب نرم و تزریق خرافات به ذهن مردم باز در برابر حکومت قانون کودتا خواهند کرد. 

ما با دین و مذهب مردم کاری نداریم، ایرانی می‌خواهیم که در آن همه فارغ از هر نوع آیین، نژاد و جنسیتی که دارند با هم برابر و از حقوق یکسان برخوردار باشند و از همین رو در اصل یک   پیشنویس قانون اساسی هم بر این موضوع تاکید کرده ایم

۱۴۰۱ تیر ۲۶, یکشنبه

نقش علي در كشتار ایرانیان

علی یکی از مشاوران نزدیک عمر (خلیفه دوم مسلمانان) در هنگام حمله لشکر اسلام به ایران بود.

 زمانی که عمر می خواست خود شخصا در این جنگها حاضر شود، علی به او گفت: تو سر این سپاهی اگر بروي و کشته شوي، سپاه اسلام متلاشی می شود. تو باید مرکز خلافت را داشـته باشـ ی تـا اگر سپاه اسلام شکست خورد. ایرانیان بدانند که این نیرو پشت دارد.

 منابع: تاریخ طبري، جلد 5 ،ص 1943 و 

1945 اخبار الطول ص 147 نهج البلاغه ص 443 – 446 

 عمر که داماد علی بود و روي حرفهاي وي حساب می کرد پیشنهاد وي را پـذیرفت و در دارالخلافـه مانـد و در راس لشکریان اسلام فرماندهان با تجربه و خونریزي گمارد و به طرف ایـران گسـیل داشـت . پـس از شکسـت ایرانیان و پیروزي لشکریان اسلام، علی خطاب به مردم کوفه گفت: اي مـردم کوفـه، شـما شـوکت عجمـان را بردید.

۱۴۰۱ تیر ۲۴, جمعه

تلاش برای بازداشت فرزانه انصاری فر؛ ضرب و شتم خانواده و بازداشت برادر وی توسط نیروهای امنیتی

امروز چهارشنبه ۵ مردادماه، نیروهای امنیتی به قصد بازداشت فرزانه انصاری فر شهروند ساکن بهبهان و خواهر فرزاد انصاری فر، یکی از جانباختگان اعتراضات آبان ۹۸، به منزل شخصی وی مراجعه کرده که به دلیل عدم حضور وی، موفق به دستگیری او نشدند. ماموران ضمن تفتیش منزل و ضرب و شتم خانواده، امید انصاری فر برادر این شهروند را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند.

۱۴۰۱ تیر ۲۲, چهارشنبه

زن ستیزی در دین مبین اسلام

 اسلامگرایان همواره در طول تاریخ توسط انسانگرایان و خردگرایان محکوم به زن ستیزی و زیر پا گذاشتن حقوق مسلم زنان شده اند. در این برگ نشان داده خواهد شد که در بسیاری از موارد این زن ستیزی اسلامگرایان برخاسته از آموزه های زن ستیزانه قرآنشان است.

شماره صفحات تنها در مورد قرآنهایی صدق میکند که به شیوه عثمان طاها نوشته شده اند.

قرآن، سوره البقرة (2) آیه 228

وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُرُوَءٍ وَلاَ يَحِلُّ لَهُنَّ أَن يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِن كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُواْ إِصْلاَحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكُيمٌ.

بايد که زنان مطلقه تا سه بار پاک شدن از شوهر کردن باز ايستند و، اگربه خدا و روز قيامت ايمان دارند ، روا نيست که آنچه را که خدا در رحم آنان آفريده است پنهان دارند و در آن ايام اگر شوهرانشان قصد اصلاح داشته باشند به بازگرداندنشان سزاوارترند و برای زنان حقوقی شايسته است همانند وظيفه ای که بر عهده آنهاست ولی مردان را بر زنان مرتبتی است وخدا پيروزمند و حکيم است.

۱۴۰۱ تیر ۲۱, سه‌شنبه

خفھ کردن ھفتاد نفر ھندی توسط علي

عده اي از مورخین از امام صادق و نیز از امام باقر نقل کرده اند:

 پس از آن که امام علی از جنگ جمل با ناکثین و اهل بصره رهائی یافت و پیروزمندانه بازگشت، هفتاد نفر مـرد از اهالی هندوستان به حضور وي آمدند و پس از آن که اسلام را پذیرفتند و مسلمان شدند، حضرت با زبان هندي با آنان سخن میگفت و پاسخ سئوالات آنها را به زبان خودشان مطرح میفرمود. و چـون کرامـات ی از آن حضـرت مشاهده کردند، مدعی شدند که علی بن ابیطالب خدا است. امام علی اظهار نمود: اي جماعت! آنچه را که شما درباره من گمان کرده اید، درست نیست. 

بلکه من نیز هماننـد شما بنده اي از بندگان خداوند متعال میباشم. اما آنها فرمایشات حضرت را نپذیرفتند و بر گفته خویش اصرار ورزیدند که تو همان خدا هستی، چون همه چیـ ز را میدانی.

 حضرت از این حرکت خشمگین شد و فرمود: واللّه! اگر از عقیده و حرف خود برنگردید و توبه نکنیـ د، شـما را خواهم کشت. ولیکن آنها بر عقیده و حرف خود پافشاري کردند. به ناچار حضرت علی دستور داد تا چند حلقه قنات حفر نموده و آنها را از زیر زمین به یکـد یگر متّصـل نماینـد، سپس تمامی آن هفتاد نفر را که منکر آفریدگار جهان شده بودند داخـل قناتهـا انداختنـد، و سـر قناتهـا را نیـ ز پوشانند. 

پس از آن یکی از قناتها را که خالی بود، پر از هیزم نموده و آتش زدند، و چون دود آتـش بـه تمـام ی قناتها جریان پیدا کرد، تمامی آن هفتاد نفر خفه گشتند و به هلاکت رسیدند.

 خوب ببینید ایا این منطق و عقل و شعور علی را میرساند که تنها راه چاره خفـه کـردن و اعـدام وحشـیانه ایـن انسانها بوده!! آیا اگر کسی عقیده احمقانه اي دارد باید او را اعدام کرد!!؟؟

۱۴۰۱ تیر ۱۹, یکشنبه

داستان سریه خضره (Khazera) به فرماندهی ابوقتاده در سال هشتم



واقدي گوید نقل شده است که عبداالله بن ابی حدرد اسلمی می گفت: من دختري به همسري گرفتم و هـ یچ چیـ ز در دنیا در نظرم بهتر از او نبود.دویست درهم مهر او کردم و هیچ چیزي هم نداشتم که به او هدیه کنم.

 به حضور رسول خدا آمدم ، فرمود: اکنون چیزي پیش ما نیست که بتوانم به تو کمکـ ی کـنم ولـ ی تصـم یم دارم ابوقتاده را همراه 14 نفر دیگر به سریه اي بفرستم.دلت می خواهد تو هم همراه ایشان بروي؟

 پیامبر ما را به غطفان و ناحیه نجد اعزام فرمود و دستور داد که شبها حرکت و روزها کمین کنید و غارت ببریـ د و زنان و کودکان را نکشید.

گوید: به ناحیه غطفان رسیدیم و شبانگاه به اردوي بزرگی ازیشـان هجـوم بـرد یم و اردوگاه را محاصره کردیم. مردانی به جنگ پرداختند و مرد بلندقامتی در حالیکه شمشیر خود را کشیده بود و به سـو ي عقـب حرکـت مـ ی کرد می گفت: این پیامبر شما مکار است و کار او از آن کارهاست که همیشه می گوید بهشت!بهشت! و به مـا ریشخند می زند.

به تعقیبش پرداختیم و تیري رها کردم که به پس سر او خورد و همچنان می گفت: اي مسـلمان با این عمل خود به بهشت نزدیک شو.من همچنان او را تیر زدم تا کشته شد و شمشیر او را براي خودم برداشتم.

 آن وقت شتران و دامها را جلو انداختیم و زنان اسیر را سوار کردیم.چون صبح شد من دیدم بـر روي شـترم زنـ ی سیه پوش چون آهو، نشسته است.آن زن شروع به نگاه به پشت سر خود کرد و مکرر ایـ ن کـار را کـرد و مـ ی گریست.

من گفتم :به چه چیزي می نگري؟گفت: به خدا چشم به راه مردي هستم که اگر زنده می بـود مـا را از دست شما نجات می داد. پس به او گفتم: به خدا سوگند من خودم او را کشتم و این شمشیر اوست.او نگاهی کرد و گفت: آري.راست می گویی و او در نومیدي شروع به گریه کرد. 

ابن ابی حدرد گوید: تمام شتران و دامها را بـه حضـور رسـول خـدا آوردیم. عبداالله بن جعفر گوید: آنها 200 شتر و 1000 بز و اسیران زیـ ادي آوردنـد کـه خمـس آن را کنـار گذاشتند.

 از عبداالله بن ابی حدرد نقل شده شده است در این سفر چهار زن اسیر گرفتیم ، در میان ایشـان دوشـ یزه جوانی بود که مانند غزال به نظر می رسید و از لحاظ کمی سن و سال و زیبایی چیز عجیبی بود.

تعدادي پسر بچـه و دختر بچه هم به اسیري گرفته بودیم.چون اسیران را تقسیم کردند آن دخترك بسیار زیبا در سهم ابوقتاده قـرار گرفت. 

 محمیه بن جزء زبیدي به حضور رسول خدا(ص) آمد و گفت: در ایـ ن سـفر دختـرك بسـ یار زیبـا یی نصـ یب ابوقتاده شده است و شما به من وعده فرموده بودید که در اولین مورد که خداوند به شما فیء عنایت فرماید زنـ ی به من بدهید. 

 پیامبر کس پیش ابوقتاده فرستادند و فرمودند: کنیزکی که سهم تو شده است چگونه است؟ گفت: جاریـ ه بسـ یار زیبایی است. فرمود: آن را به من ببخش.

 گفت: چنین خـواهم کـرد .پیـ امبر (ص) او را گرفتنـد و بـه محمیـ ه بخشیدند. 

 منبع: مغازي تاریخ جنگهاي پیامبر(ص) 

تالیف: محمد بن عمر واقدي 

مترجم:محمود مهدوي دامغانی 

جلد دوم،صفحه 593-595 مرکز تولید و انتشارات دانشگاهی ادبیات و علوم انسانی

 "با اندکی تلخیص" 

 همانطور که میبینید جنگهاى محمد براي راهزنى و گرفتن غنیمت و زن بـوده و در اینجـا بـاز دروغ روحـانیون مسلمان که میگویند جنگهاى محمد همه تدافعى بوده دروغى بیش نیست و توسط تاریخ خود همین مسلمانان افشـا میشود. این گوشه بسیار کوچکى ازین .جنگهاي ایشان بوده که به اسم اسلام و براي راهزنـی و غـارت و چپـاول انجام میشده است



https://Barzzin.blogspot.com  

پست‌های پرطرفدار