۱۴۰۱ مهر ۱۹, سه‌شنبه

جنبش‌ها مقاومت مدنی چگونه حامیان حکومت را به رویگردانی از آن ترغیب می‌کنند


هیچ ساختار قدرتی بدون کوشش‌های روزانه و حمایت منفعلِ گروه‌های مختلف، از بالا تا پایینِ جامعه ــ نیروهای پلیس و سربازان، بانکداران و صاحبان کسب‌وکار، معلمان و وکلا، رانندگان کامیون، زباله‌جمع‌کن‌ها، دیپلمات‌ها و بسیاری دیگر ــ دوام نمی‌آورد. و همه‌ی این گروه‌ها را می‌توان متقاعد کرد که کار کردن ــ مستقیم یا غیرمستقیم ــ برای حکومت دیگر به نفع‌شان نیست 

 وقتی حامیان اصلیِ حکومت از پشتیبانی از ساختارِ قدرت دست بردارند، پژوهشگران از «روگردانی» سخن می‌گویند.  من و ماریا استفان با بررسی سوابق تاریخیِ بیش از یک‌صد کارزار مقاومت مدنی بین سال‌های ۱۹۰۰ و ۲۰۰۶، فهمیدیم که روگردانیِ نیروهای امنیتی احتمال موفقیتِ مقاومت خشونت‌پرهیز را به شکل چشمگیری افزایش می‌دهد. در میان این موارد، روگردانیِ نیروهای امنیتی به شکل‌های به‌شدت متفاوتی رخ داده است ــ از خودداریِ علنیِ ژنرال‌ها از اجرای دستورات تا تظاهر مأموران به دریافت نکردن دستورات تا شانه خالی کردن سربازان از زیر بارِ وظایفشان یا بر زمین گذاشتن سلاح‌های خود.

 تحقیقات جدید نشان داده است که اتحادیه‌های کارگری ــ به‌ویژه در بخش صنعت ــ می‌توانند توازن قوا را از پایین تغییر دهند. جنبش‌ها باید افرادِ همراه با وضع موجود را به این فکر بیندازند که آیا ادامه‌ی همراهی با حکومت واقعاً از نظر فردی یا جمعی به نفعِ آنهاست یا نه. البته هر گروهی ممکن است به دلیل متفاوتی ترغیب شود که به این پرسش بیندیشد.

 نیروهای امنیتی ــ پلیس، شبه‌نظامیان، نظامیان ــ معمولاً از حکومت روگردان می‌شوند اگر با معترضان پیوندهای قومی یا اجتماعی داشته باشند یا در شبکه‌های اجتماعیِ مشترکی عضو باشند؛ اگر فکر کنند که دولت یا مسئولان ارشد رفتار نامنصفانه‌ای با آنها داشته‌اند؛ یا اگر احساس کنند که با دیگر نیروهای امنیتی ــ مثل شاخه‌های رقیب ارتش یا یگان‌های زبده‌ی پلیس ــ بهتر از یگان‌های خودشان رفتار می‌شود. 
 
 بسیاری از جنبش‌ها می‌کوشند تا زیرگروه‌های بانفوذِ مختلفی را در هر «رُکن» بررسی کنند. این تحلیل عبارت است از ارزیابیِ توانِ جنبش برای تأثیر گذاشتن بر اعضای هر یک از این گروه‌های کوچک‌تر یا مختل کردن فعالیت آنها. گروه‌هایی که در یک رکن هستند اما از مرکز قدرت دورترند ممکن است کمتر از بقیه به مرکز وفادار باشند. حتی اگر زیرگروه یا گروه‌های مستقر در مرکزِ رکن به حکومت وفادار بمانند، آن مرکز برای تداوم حفظ قدرت همچنان به آدم‌های مختلفِ دیگری هم نیاز دارد. برای مثال، یک ژنرال ممکن است به حکومت وفادار بماند، اما اگر درجه‌داران یا سربازان وظیفه‌ی زیردستِ او از همکاری خودداری کنند، اقتدارش زیر سؤال می‌رود. تصمیم یک متحد خارجی به قطع حمایت به علت فشار افکار عمومیِ شهروندانش ممکن است قدرت و عزم و اراده‌ی نیروهای نظامی را هم به میزان چشمگیری کاهش دهد. اگر در هر یک از ارکان اصلیِ حمایت به‌اندازه‌ی کافی روگردانی رخ دهد تداوم حفظ قدرت برای حکومت بسیار دشوار خواهد بود.

پست‌های پرطرفدار