۱۴۰۱ آبان ۸, یکشنبه

خیزش های بدون رهبر؛ انقلاب ۱۴۰۱ ایران



کارنی راس؛ بنیان گزار سازمان دیپلمات مستقل و نویسنده ی کتاب انقلاب بدون رهبر است

او در کتابش از نقش بریتانیا در سرکوب دموکراسی در ایران می گوید و همینطور در شکل گیری نظام دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران  وی در پاسخ به این سوال که آیا خیزش های بدون رهبر به موفقیت دست پیدا می کنند پاسخ مثبت می دهد و انقلاب تونس و اکراین را مثال می زند. براندازی رژیم بن علی بعد از ۲۳ روز از شروع اعتراضات  و جرقه ی این انقلاب که مردی بود که خودش را در شهر کوچکی در تونس آتش زد و این قرابت بسیار نزدیکی دارد با قتل مهسا امینی بدست پلیس امنیت اخلاقی در ایران. این پاسخ بسیار دلگرم کننده ایست به آن دسته از افراد که معتقدند امیدی به پیروزی مردم ایران نیست چرا که مردم ایران رهبری ندارند. اعتراضات بدون رهبر می توانند خیلی سریع تاثیرات بزرگی داشته باشند. تاریخ گواه این حقیقت است که سقوط نظام جمهوری اسلامی نه تنها دور از ذهن نیست بلکه ممکن است در چند روز آینده خبر فرار مسئولان نظام و شخص علی خامنه ای به گوش برسد. هرچند تا به امروز تعداد بسیار زیادی از مسئولان جمهوری اسلامی به همراه خانواده شان با پروازهای اختصاصی از فرودگاه امام از کشور خارج شده اند. تفاوت بزرگی که خیزش اخیر ایران توسط مردم آزادی خواه با اعتراضات قبلی دارد این است که این بار خود مسئولان نظام احساس خطر کرده اند و به قولی به این باور رسیده اند که " این تو بمیری دیگر از آن تو بمیری ها نیست " . در جنبش های بدون رهبر مردم الهام بخش یک دیگر خواهند شد و هرچه سرکوب و خشونت از سوی رژیم بیشتر شود آتش خشم مردم نیز افروخته تر خواهد شد. 

۱۴۰۱ آبان ۲, دوشنبه

دختران دبیرستانی، از شعارنویسی تا برهم زدن کلیشه‌ها

مریم فومنی در گفتگو با یک معلم دبیرستان دخترانه در تهران



دختران دبیرستانی‌ای که این روزها در خیابان‌های شهر‌های کوچک و بزرگ، مقنعه‌ها را از سر برمی‌دارند و با صدای بلند شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر می‌دهند، نگاه‌ها را به خود جلب کرده‌اند. با یک معلم دبیرستان در تهران، درباره‌ی این دختران نوجوان و شیوه‌ی مشارکتشان در اعتراضات اخیر گفتگو کرده‌ایم. او که بنا به ملاحظات امنیتی از ذکر نام و مشخصاتش‌ می‌پرهیزیم در سال‌های اخیر در حرکت‌های اعتراضی بهطور فعال مشارکت کرده است. او می‌گوید دختران نوجوانی که این روزها در خیابان هستند، بسیاری از کلیشه‌های جنسیتی را برهم زده‌اند. به گفته‌ی این فعال مدنی، جامعه‌ای که خواهان حقوق برابر است بسیار گسترده شده و از مرزهای قبلی فراتر رفته است.


وقتی موسیقی راک، ساز انقلاب را کوک می‌کند؛ قاتلان روسی را بفرست به جهنم، همانجا که به آن تعلق دارند

 

وقتی موسیقی راک، ساز انقلاب را کوک می‌کند

هرمز دیار


زمین به لرزه درآمده،

چه شده؟

نترسید

ملتی آستین بالا زده.

(کارِل سوکوپ، ترانه‌سرای چک)


 

همه چیز از یک روز برفی در فوریه‌ی ۱۹۷۶ شروع شد. هاول در کلبه‌ی جنگلی‌اش در هرادچک (Hrádeček) پشت میزتحریرش نشسته بود که در زدند. مردی که با یک بطری کنیاک در آستانه‌ی در ایستاده و برسروکولش برف باریده بود، به کلبه وارد شد. هاول از او نام نمی‌برَد و تنها او را «آدم‌برفی» می‌نامد.[1] اکنون اما بر ما معلوم است که او فرانتیشک اشمیکال (František Šmejkal) منتقد هنری و دوست قدیمیِ هاول بود. آن دو، شب تا به سحر نشستند و نوشیدند و گفت‌وگو کردند. اشمیکال ضمن صحبت‌ها ماجرای یک گروه موسیقیِ زیرزمینیِ نامتعارف را پیش کشید و به هاول گفت که باید با مدیر گروه، ایوان ییروس (Ivan Jirous) دیداری داشته باشد تا عقل‌هایشان را روی هم بگذارند و راهی برای همکاری متقابل بیابند. یک ماه بعد، هاول در زیرزمین آپارتمانی در پراگ، ییروس و شماری دیگر از نوازنده‌های موبلند را ملاقات کرد.

کلید پیروزی جنبش های اجتماعی با نگاهی به تاریخ

چطور داوود گاهی بر جالوت پیروز می‌شود؟

مارشال گانز 

وقتی که جالوت، جنگجوی نام‌آور و تنومند، در برابر سپاه بنی‌اسرائیل قرار گرفت و شروع به رجزخوانی کرد، لرزه بر اندام سپاهیان بنی‌اسرائیل افتاد. جالوت کلاهخودی بزرگ و زرهی پولادین به تن داشت. در یک دست نیزه‌ای بلند داشت و در دست دیگر سپری بزرگ، وسط میدان فریاد می‌زد و مبارز می‌طلبید. در میان بنی‌اسرائیل کسی را یارای هماوردی با جالوت نبود، تا آنکه جوانی لاغراندام به نام داوود نزد «شائول» پیامبر و فرمانده‌ی سپاه بنی‌اسرائیل رفت و اذنِ میدان خواست. شائول نخست به داوود گفت که تو هماورد جالوت نیستی. عِرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری. اما داوود به اصرار ادامه داد و دست آخر شائول کوتاه آمد و زره، کلاهخود و شمشیری به او داد تا روانه‌ی میدانش کند. داوود با دیدن زره و کلاهخود گفت: «من با این خود و زره و شمشیر آشنا نیستم و نمی‌توانم با این‌ها به میدان بروم.» داوود چوب چوپانی‌اش را برداشت و به اطراف نگریست. پنج سنگ را از زمین برگرفت و در انبان شبانی‌اش گذاشت. جالوت که داوود را دید، به خردی در او نگریست که او جوانی بود بدون ساز و برگ. داوود اما به جالوت گفت که تو با زره و سلاح به نبرد من آمده‌ای و من با توکل بر آفریدگار عالم به آورد تو آمده‌ام. پس داوود با چوب و انبانش قلاب‌سنگی ساخت، پیشانی جالوت را نشانه گرفت و اولین سنگ را به سر جالوت کوفت. سنگ به صورت جالوت خورد و او را نقش زمین ساخت.

رهایی از استبداد دینی و پیروزی بر تیغ دین فروشان



 برای بدست آوردن هر چیزی باید بهایی پرداخت اما بهای آزادی چقدر است؟ قطعا فرق دارد. بدست آوردن آزادی در یک جامعه ی تحت لوای یک حکومت استبدادی وتئوکراسی بهای سنگینی دارد. اما ملتی که بتواند در یک چنین شرایطی به آزادی دست پیدا کند  ملتی قابل ستایش است. انقلابی که امروز در ایران در حال شکل گیری است سال هاست که  آغاز شده است. این انقلاب، انقلاب زنان است، زنانی آزادی خواه که شجاعانه برای بازپس گرفتن ابتدایی ترین حقوق خود در برابر گلوله های جنگی ایستاده اند. ایستادگی زنان ایرانی و اراده ی آهنینشان آن ها را به یک الگوی پایدار برای تمام جهان بدل کرده است. جهان خواهد دید که زنان ایرانی چگونه ققنوس واراز خاکستر خود برمی خیزند و تیشه بر ریشه و ریش مشتی دین فروش مستند با مغزهای زنگ زده خواهند زد. این انقلاب  متعلق به زنان است
 زنان پرچم دار آینده ی ایران آزاد



۱۴۰۱ مهر ۲۷, چهارشنبه

نگاهی به جنبش های اعتراضی زنان علیه حجاب اجباری و قوانین زن ستیزانه ی جمهوری اسلامی از انقلاب ۵۷ تا کنون




گرچه از نظر فمینیست‌ها همه‌ی دولت‌های مدرن گرایش‌های پدرسالارانه دارند، در کشورهایی که محافظه‌کاری مذهبی حاکم است، پدرسالاری چهره‌ی عریانی دارد و ازاینگذشته، در کشورهای اقتدارگرای اسلامی که شریعت حکم می‌راند (ایران، عربستان و...) زنان شهروند درجهدوم به حساب می‌آیند. مسئله‌ی فعالان زن در چنین کشورهایی این است که وقتی در بسیاری از عرصه‌ها حقوق شهروندی ندارند، مبارزه برای برابری‌های موردنظرشان را چگونه باید پیش ببرند؟ در کشورهای دموکراتیک راهبرد اساسی برای نیل به برابری شکل‌دهی به جنبش‌های قوی متشکل از زنان فعال بوده است که به‌طور جمعی برای رسیدن به حقوق برابر مبارزه می‌کنند. اما در کشورهای اقتدارگرای مذهبی این کار برای زنان شدنی نیست.

آصف بیات، جامعه‌شناس ایرانی و استاد دانشگاه ایلینوی در آمریکا، با پرداختن به فعالیت‌های زنان ایرانی بعد از انقلاب در پی نشاندادن انطباق فعالیت‌هایی است که زنان در کشورهای اقتدارگرای اسلامی برمی‌گزینند. زنان ایران از فردای انقلابی که انبوهی از ایشان در آن شرکت کرده بودند، با حکومتی اسلامی مواجه شدند که حجاب را اجباری کرد، تحت تعقیبشان قرار داد، حقوقشان را سلب کرد و قوانین مطلوبی را که در دوره‌ی قبل در حمایت از ایشان تصویب شده بود، لغو کرد. بیات می‌خواهد نشان دهد که کنش غالب زنان ایرانی در دوران پس از انقلاب اسلامی متکی بر «قدرت حضور» آنان بوده است؛ به‌وسیله‌ی انجام کارهای روزمره‌ای مانند کارکردن، درسخواندن، پوشیدن و...  تا از این طریق، ساحت‌هایی متفاوت برای آزادی خود بگشایند. از نظر بیات، قدرت مؤثر این کنش‌ها دقیقاً در همین معمولیبودنشان است. جنبش‌های اجتماعی متعارف در کشوری چون ایران بیشتر در معرض سرکوب قرار می‌گیرند اما اعمال زندگی روزمره، به‌زعم بیات، بهدلیل ماهیتشان می‌توانند هم از سرکوب بگریزند و هم تغییر پدید آورند.

 

حماسه خسرو گلسرخی

 

کتاب حماسه گلسرخی اثری ست از رحمان هاتفی که درباره زندگی خسرو گلسرخی نوشته شده است. خسرو گلسرخی (متولد ۲ بهمن ۱۳۲۲ – درگذشتهٔ ۲۹ بهمن ۱۳۵۲) شاعر و نویسندهٔ مارکسیست ایرانی بود.

او به همراه عده‌ای دیگر از همفکران هم‌نسل خویش که برخی از آنان از سازمان چریکهای فدایی خلق ایران (سازمانی معتقد به جنگ مسلحانه با حکومت محمدرضا پهلوی شاه وقت ایران)، پشتیبانی می‌ کردند، هرچند ارتباط مستقیمی با این سازمان نداشتند، به اتهام توطئه برای آسیب رساندن به اعضای خانواده سلطنتی، در سال ۱۳۵۱ دستگیر شدند.

بخشی از متن کتاب

این تنها تجدید دیدار با خاطره های رفیق شهیدی است که جهان بزرگتری را طلب می کرد اما از همه جهان برای خودش هیچ نمی خواست “ گل های سرخ ایران گلگون تر شده اند . در عقیم ترین فصل تاریخ ، این کدام شهید است که در گل های سرخ ما سرود می خواند ؟ گل سرخ را هموطنان ما سمبل انقلاب ایران شناخته اند . این انتخاب علاوه بر گویائی طبیعت گل سرخ ، یک بهانه پرشور و خاطره انگیز هم دارد. در سپیده دمی که خسرو گلسرخی – شاعر انقلابی – در میدان چیتگر تهران در برابر جوخه اعدام ایستاد.  رایحه ایمانی وجود او ، مثل بهار و ابدیت فضای ایران را پر کرد و در آندم که ” سرو ” سرافراز ملت ما ، به رسم همه آزادگان ” ایستاد و مرد.

” در قلب هر میهن پرست ایرانی یک گل سرخ ، خونین و پرتپش شکفت.معلم انشاء از بچه ها خواسته بود درباره قهرمان تاریخ بنویسند . پسر بچه شروع به خواندن کرد : قهرمان باید مردم را دوست داشته باشد . از مرگ و خطر نترسد . قهرمان باید مثل خسرو گلسرخی باشد .. معلم با دستپاچگی کلام شاگرد را برید. در حالیکه زل زد به این شاخه شکستنی و تکیده که گونه های بی رنگ چشم های گود افتاده ، لب های قیطانی بی خون و لباس پر وصله  و مندرسش 

شناسنامه گویای او بود نگاه می کرد ..


لینک دانلود کتاب حماسه خسرو گلسرخی

بیست سال مبارزه ی زنان، به روایت دوربین آرش عاشوری نیا




 

شب است. اما عکسِ تاریک را آتش درون سطل زباله‌ها روشن کرده است. نورِ آتش توجه را به سمت چپ تصویر می‌کشاند. آنجا معترضانی ایستاده‌اند که هرچند صورتشان را نمی‌بینیم اما خشم و شجاعت‌ از زبان بدنشان هویدا است. این یکی از چهار تصویری است که روزنامه‌ی گاردین، چند روز پس از کشته شدن ژینا (مهسا) امینی از اعتراض‌ها در تهران منتشر کرد. نام عکاس منتشر نشد. هم‌زمان ۱۶ عکس دیگر در رسانه‌های داخل و خارج از ایران منتشر شدند که خشونت نیروهای امنیتی را از دل خیابان‌های تهران به جهان نشان داد

عکاس می‌خواست هویتش محفوظ باشد تا بتواند عکس‌های بیشتری از اعتراض‌های مردمِ ایران و سرکوب خشونت‌بارشان بگیرد. اما چند روز بعد مرگ ناگهانیِ عکاس باعث شد که حالا بتوان نامش را با صدای بلند اعلام کرد: آرش عاشوری‌نیا که ششم مهرماه به دلیل ایست قلبیِ ناگهانی در خانه‌اش در تهران جان ‌سپرد.  

عاشوری‌نیا، عکاس ۴۲ ساله در ۲۰ سال گذشته بسیاری از اعتراضات مدنی و سیاسی در ایران را ثبت کرده است. در بین فمینیست‌های ایرانی او به «عکاس جنبش زنان» معروف بود

هفده اسفند ۱۳۸۱ وقتی که زنان ایرانی برای اولین بار پس از انقلاب مراسم روز جهانی زنان را در فضای عمومی شهر، در پارک لاله‌ی تهران برگزار کردند، این عاشوری‌نیا بود که این حضور باشکوه برای گرامی‌داشت روز جهانی زنان را با دوربینش ثبت کرد


۱۴۰۱ مهر ۲۵, دوشنبه

تصور کن؛ جهانی بدون دین

خیلی از کسانی که مذهبی به دنیا آمده اند دل خوشی از دین ندارند، به آن بی اعتقاد اند یا نگران خباثت هایی هستند که به نام دین انجام می گیرد؛ این دسته اشتیاق گنگی برای ترک دین والدین  شان دارند  و آروز می کنند که کاش می توانستند دین را ترک کنند، اما در نمی یابند که گزینه ی ترک دین هم پیش رویشان است

بی خدا بودن یک خواسته ی واقع گرایانه است، خواسته ای شجاعانه و باشکوه. می توانید بی خدای شادمان، معتدل، اخلاقی و فرهیخته ای باشید. این نخستین پیام آگاهی بخش است.

دین ریشه ی همه ی شرارت ها نیست زیرا هیچ چیز ریشه ی همه ی چیز نیست اما " جهانی بدون دین " را تصور کنید! تصویری از افق منهتن را تصور کنید با چشم انداز برج های دوقلوی تجارت جهانی. چه ارتباطی بین این دو می تواند وجود داشته باشد؛ جهانی بدون دین و تصویری از منهتن با برج های دوقلوی تجارت جهانی؟

به سیاق ترانه ی جان لنون، جهانی بدون دین را تصور کنید. تصور کنید که بمب گزاران انتحاری نبودند، ۱۱ سپتامبر نبود، ۷ جولای « ۷جولای ۲۰۰۷ تاریخ بمب گزاری اعضای  شبکه القاعده در مترو و چند نقطه لندن که به کشته شدن ۵۵ نفر انجامید» جنگ های صلیبی نبود، شکار جادوگران نبود، طرح باروت « طرح ناکام گی فاک، کاتولیک انگلیسی در سال ۱۶۰۵ برای کشتن شاه جیمز اول و نابودی پارلمان. فاوک قصد داشت با کار گذاشتن مواد منفجره در پارلمان این طرح را عملی کند. اما نقشه او هنگامی ناکام ماند که یکی از کاتولیک ها به یکی از بستگانش هشدار داد که در روز موعود، ۵ نوامبر، در پارلمان حاضر نشود. با کشف شدن این طرح همه ی دست اندر کاران ان دستگیر و کشته شدند و ، پادشاه این روز را جشن ملی اعلام کرد» تجزیه ی هندوستان نبود، جنگ اسراییل و فلسطین نبود، کشتارهای صرب/ کروات/ مسلمان در بالکان نبود، تعقیب و آزار یهودیان به عنوان قاتل مسیح نبود، مناقشه ی ایرلند شمالی نبود، جهاد نبود، واعظان تلویزیونی خوش پوش و فکلی نبودند که مردم ساده لوح را بفریبند و پول هایشان را بالا بکشند ( این واعظان می گویند خدا از شما می خواهد آنقدر صدقه دهید تا به مضیقه بیوفتید ) تصور کنید نه طالبانی بود که مجسمه های باستانی را منفجر کند، نه قطع سر کافران در ملا عام بود، نه شلاق زدن بر پوست زنان به جرم بیرون بودن یک اینچ  از پوست و دپ تار مو وجود داشت. نه ملایان و آخوند های سراسر رنگ و ریا که به مردمان ساده لوح وعده ی بهشت موهومی شان را می دهند و چون به خلوت می رونند آن کار دیگر می کنند

تصور کن که دین هم نبود

و هیچ دینی نبود

آیا فکر نمی کنی که آن موقع جهان، جهان زیباتری بود، آن موقع دیگر کودکان مان از رادیو و تلویزیون اخبار کشته شدن عده ای به دست عده ی دیگر به جرم این که جور دیگری فکر می کنند، را نمی شنیدند. آن موقع دیگر احمق ها و احمق تر بر سر این که خدای من خداتر است به جان یکدیگر نمی افتادند. آن موقع دیگر کسی سنگ و چوب و گاو و مجسمه را نمی پرستید که مضحکه ی خاص و عام گردد. کسی هم نمی توانست از فروش بودا و مسیح و محمد و موسی پول درآورد. آن موقع دیگر دختر ۹ سال ساله ی عربی که خانواده اش به اروپا مهاجرت کرده اند مجبور نبود برای همکلاسی هایش توضیح دهد این تکه پارچه ی روی سرش برای چیست، دیگر خجالت زده نمی شد از اینکه حرفی برای گفتن ندارد

این مفهوم که یک چیز می تواند ریشه ی همه چیز باشد چقدر می تواند درست باشد؟؟؟؟



۱۴۰۱ مهر ۱۹, سه‌شنبه

تحول عصیان در جهان: شکل و ماهیت جدید انقلاب های مدنی « مارک بایسینگر»

بر أساس مجموعه داده‌های بایسینگر شامل بیش از ۳۰۰ حرکت انقلابی در کشورهای مختلف از ابتدای قرن بیستم تاکنون،  تاکتیک راه‌پیمایی بیشترین تأثیر را در میان تمامی تاکتیک‌های عمومی بر پیروزی انقلاب‌ها داشته‌است. همچنین هرچه تعداد معترضان بیشتر باشد احتمال گسترش شبکه‌ی پیوندی حائل میان معترضان و حکومت نیز بیشتر می‌شود. یعنی احتمالاً تعداد افرادی که هم‌زمان با حضور در نهادهای حکومتی از معترضان هستند و یا با معترضان در تماسند بیشتر است. چنین پیوند‌هایی این امکان را فراهم می‌کند که دستگاه سرکوب نسبت به معترضان با شدت کمتری عمل کند، و همچنین امکان اشتقاق و دودستگی در حکومت را نیز افزایش می‌دهد. با این همه، هرچند که تعداد پایین معترضان می‌تواند شکست بسیاری از انقلاب‌ها را توضیح دهد، ولی شمار بالا نیز تضمین کننده‌ی پیروزی انقلاب نیست

 هر چه رهبر یک نظام سیاسی برای مدت بیشتری در قدرت بوده باشد بخت موفقیت انقلاب علیه آن نظام سیاسی بیشتر می‌شود. داشتن مسئولیت نظام سیاسی در یک زمان طولانی به این معناست که گروه‌ها و افراد جامعه فرد رهبر را بیش از پیش مسئول نابسامانی‌های کشور می‌بینند، و بسیج انقلابی علیه آن رهبر و نظام تسهیل می‌شود. به‌طور مثال در بهار عربی می‌بینیم که بن علی برای ۲۴ سال در قدرت بود، و حسنی مبارک هم ۳۰ سال. در انقلاب سال ۱۳۵۷ در ایران نیز محمدرضا پهلوی برای ۳۷ سال زمام رهبری کشور را در دست داشت.

  هرچه معترضان بیشتری به انقلاب بپیوندند، بخت پیروزی انقلاب نیز بیشتر می‌شود. بدون درنظر گرفتن عوامل دیگر، بررسی مجموع انقلاب‌ها در یک قرن گذشته نشان می‌دهد که اگر جنبشی انقلابی قادر به بسیج بیش از دویست‌هزار نفر بوده بخت پیروزی آن پنجاه‌پنجاه بوده است. به همین ترتیب جنبش‌های انقلابی با بسیج مردمی پایین‌تر بخت کمتری برای پیروزی داشته اند. تاثیر این عامل بر پیروزی انقلاب‌های مدنی-شهری بیش از تاثیر آن بر انقلاب‌های اجتماعی-‌روستایی بوده‌است. از آنجا که انقلاب‌های مدنی-شهری غالبا از روش‌های غیرمسلحانه استفاده کرده‌اند، به میدان آوردن تعداد زیادی از افراد جامعه لازمه‌ی موفقیت آن‌هاست.

 تأثیر خشونت انقلابی بین انقلاب‌های مدنی-شهری و انقلاب‌های روستایی کاملاً متفاوت است. در انقلاب‌های روستایی جنگ مسلحانه امکان پیروزی انقلاب را بالا برده‌است، ولی در انقلاب‌های شهری-مدنی خشونت انقلابی برعکس امکان شکست انقلاب را افزوده‌است. حرکت‌های انقلابی در یک‌صد سال گذشته اهداف مختلفی را دنبال کرده‌‌اند. برخی خصلت لیبرال داشتند، برخی اهداف اجتماعی مانند بسط عدالت اجتماعی یا تغییر نظام طبقاتی داشتند، برخی به دنبال استقلال و پایان نفوذ خارجی بودند، برخی هدف‌شان تغییر قانون اساسی بود، برخی خواستار تغییر نظام قومی بودند و برخی اسلام‌گرایی را ترویج می‌کردند. در میان این اهداف انقلابی، انقلاب‌هایی با ارزش‌های لیبرال و همچنین با هدف تغییر قانون اساسی بخت بیشتری برای موفقیت داشته‌اند.

 برخی حرکت‌های انقلابی دارای رهبری ائتلافی هستند، اما در برخی دیگر یک حزب پرچمدار انقلاب را هدایت می‌کند. در بعضی از انقلاب‌ها، احزاب راهبرِ انقلاب بودند، اما در بعضی دیگر، گروه‌های سنتی در رأس انقلاب قرار داشتند. در انواع دیگر گروه‌های نظامی و شبه‌نظامی، رهبری زیرزمینی، و یا جنبش‌های آزادی‌بخش انقلاب را پیش می‌راندند. معمولاً تصور می‌شود که وجود یک حزب پرچمدار انقلابی برای پیروزی انقلاب اهمیت دارد. ولادیمیر لنین مبدع اصلی این نظریه بود که بعدها در میان جنبش‌های مارکسیستی و حتی دیگر جنبش‌های انقلابی نیز امری پذیرفته شد. اما برخلاف این نظر رایج، انقلاب‌هایی با رهبری ائتلافی متشکل از احزاب، اتحادیه‌های کارگری و صنفی، و جنبش‌های اجتماعی هم رخ‌داده‌اند که به نحو چشمگیری بخت بالاتری برای پیروزی داشته‌اند. هیچ یک از دیگر انواع رهبری تأثیر چشمگیری بر توفیق انقلاب‌ها نداشته‌اند.
 

جنبش‌ها مقاومت مدنی چگونه حامیان حکومت را به رویگردانی از آن ترغیب می‌کنند


هیچ ساختار قدرتی بدون کوشش‌های روزانه و حمایت منفعلِ گروه‌های مختلف، از بالا تا پایینِ جامعه ــ نیروهای پلیس و سربازان، بانکداران و صاحبان کسب‌وکار، معلمان و وکلا، رانندگان کامیون، زباله‌جمع‌کن‌ها، دیپلمات‌ها و بسیاری دیگر ــ دوام نمی‌آورد. و همه‌ی این گروه‌ها را می‌توان متقاعد کرد که کار کردن ــ مستقیم یا غیرمستقیم ــ برای حکومت دیگر به نفع‌شان نیست 

 وقتی حامیان اصلیِ حکومت از پشتیبانی از ساختارِ قدرت دست بردارند، پژوهشگران از «روگردانی» سخن می‌گویند.  من و ماریا استفان با بررسی سوابق تاریخیِ بیش از یک‌صد کارزار مقاومت مدنی بین سال‌های ۱۹۰۰ و ۲۰۰۶، فهمیدیم که روگردانیِ نیروهای امنیتی احتمال موفقیتِ مقاومت خشونت‌پرهیز را به شکل چشمگیری افزایش می‌دهد. در میان این موارد، روگردانیِ نیروهای امنیتی به شکل‌های به‌شدت متفاوتی رخ داده است ــ از خودداریِ علنیِ ژنرال‌ها از اجرای دستورات تا تظاهر مأموران به دریافت نکردن دستورات تا شانه خالی کردن سربازان از زیر بارِ وظایفشان یا بر زمین گذاشتن سلاح‌های خود.

 تحقیقات جدید نشان داده است که اتحادیه‌های کارگری ــ به‌ویژه در بخش صنعت ــ می‌توانند توازن قوا را از پایین تغییر دهند. جنبش‌ها باید افرادِ همراه با وضع موجود را به این فکر بیندازند که آیا ادامه‌ی همراهی با حکومت واقعاً از نظر فردی یا جمعی به نفعِ آنهاست یا نه. البته هر گروهی ممکن است به دلیل متفاوتی ترغیب شود که به این پرسش بیندیشد.

 نیروهای امنیتی ــ پلیس، شبه‌نظامیان، نظامیان ــ معمولاً از حکومت روگردان می‌شوند اگر با معترضان پیوندهای قومی یا اجتماعی داشته باشند یا در شبکه‌های اجتماعیِ مشترکی عضو باشند؛ اگر فکر کنند که دولت یا مسئولان ارشد رفتار نامنصفانه‌ای با آنها داشته‌اند؛ یا اگر احساس کنند که با دیگر نیروهای امنیتی ــ مثل شاخه‌های رقیب ارتش یا یگان‌های زبده‌ی پلیس ــ بهتر از یگان‌های خودشان رفتار می‌شود. 
 
 بسیاری از جنبش‌ها می‌کوشند تا زیرگروه‌های بانفوذِ مختلفی را در هر «رُکن» بررسی کنند. این تحلیل عبارت است از ارزیابیِ توانِ جنبش برای تأثیر گذاشتن بر اعضای هر یک از این گروه‌های کوچک‌تر یا مختل کردن فعالیت آنها. گروه‌هایی که در یک رکن هستند اما از مرکز قدرت دورترند ممکن است کمتر از بقیه به مرکز وفادار باشند. حتی اگر زیرگروه یا گروه‌های مستقر در مرکزِ رکن به حکومت وفادار بمانند، آن مرکز برای تداوم حفظ قدرت همچنان به آدم‌های مختلفِ دیگری هم نیاز دارد. برای مثال، یک ژنرال ممکن است به حکومت وفادار بماند، اما اگر درجه‌داران یا سربازان وظیفه‌ی زیردستِ او از همکاری خودداری کنند، اقتدارش زیر سؤال می‌رود. تصمیم یک متحد خارجی به قطع حمایت به علت فشار افکار عمومیِ شهروندانش ممکن است قدرت و عزم و اراده‌ی نیروهای نظامی را هم به میزان چشمگیری کاهش دهد. اگر در هر یک از ارکان اصلیِ حمایت به‌اندازه‌ی کافی روگردانی رخ دهد تداوم حفظ قدرت برای حکومت بسیار دشوار خواهد بود.

۱۴۰۱ مهر ۱۵, جمعه

شمایل‌های مقاومت زنان علیه حجاب اجباری پس از انقلاب

 


از همان نخستین ماه‌های پس از انقلاب با اجباری‌شدن حجاب، حکومت از حربه‌های مختلف بهره می‌بُرد تا زنان را وادار کند که به پوشش تحمیلی‌اش تن دهند و تصویر واقعی از خود را از یاد ببرند و باور کنند آنچه هستند، انتخاب خودشان است. در این سال‌ها چه بسیار زنانی که وقتی به خود می‌نگرند، به‌سختی می‌توانند چهره‌ی دلخواه خویش را در زیر حجاب اجباری بیابند. هرچند صدای اعتراض زنان به حجاب اجباری در آغاز انقلاب سرکوب می‌شود و خواسته‌ها و دغدغه‌هایشان به این بهانه که در اولویت اهداف انقلابی نیست، نادیده گرفته می‌شود اما از همان دوران، مقاومت زنان در برابر حجاب اجباری شکل می‌گیرد و به‌تدریج به مبارزه‌ای روزمره بدل می‌شود.

اختناق و خفقان حاکم بر جامعه به زنان اجازه نمی‌دهد که به حرکتی جمعی دست بزنند اما کنش‌های فردیِ آنان شعله‌ی مبارزه با حجاب اجباری را روشن نگه می‌دارد. زنان در این سال‌ها به‌جای اینکه منتظر قیام عمومی بمانند، رفتارهای روزمره‌شان را به کنش اعتراضی بدل می‌کنند و به انقلابی تک‌نفره دست می‌زنند. چنین به نظر می‌رسد که هر چند وقت یک‌بار زنی در برابر حجاب اجباری عصیان می‌کند و اتفاقی را رقم می‌زند و بعد توسط حکومت خفه می‌شود و از یاد می‌رود. اما با مرورِ جنبش مبارزات زنان پس از انقلاب می‌توان دید که چطور تک‌تک حرکات فردی و پراکنده‌ی زنان، جریان پیوسته و مستمری را شکل می‌دهد و مقاومت هر زن، الهام‌بخش زن بعدی می‌شود و جسارت مبارزه را در دیگران تکثیر می‌کند تا این مسیر را ادامه دهند و به‌تدریج نوعی همبستگیِ زنانه‌ی نامرئی را بیافرینند.

نیکا شاکرمی فرزند ایران

 





نیکا شاکرمی، نوجوان ۱۶ ساله ای که به دست دژخیمان خامنه ای به قتل رسید

نیکا شاکرمی نوجوان ۱۶ ساله ای که روز ۲۰ شهریور ۱۴۰۱ در اعتراضات در بلوار کشاورز مفقود شد و پس از ده روز بی خبری خانواده ی او با پیکر بی جانش در کهریزک مواجه شدند

 خاله ی نیکا، خانم شاکرمی می‌گوید فکر می‌کرده نیکا به قصد رفتن به خوابگاه خواهرش از خانه بیرون رفته است برای همین به او شناسنامه می‌دهد که برای ورود به خوابگاه مشکلی نداشته باشد. ‌

۱۴۰۱ مهر ۱۱, دوشنبه

در پشت پرده ی قتل مهسا امینی چه گذشت

 نور افشانی بر تاریکخانه ی یک جنایت در خمهوری اسلامی
وقتی دستگاه قضایی خود بخشی از پروژه ی پنهان کردن حقیقت است، گروه های هکری در جست و جوی عدالت اند همسو با رسانه ها. 

دو هفته پس از کشته شدن مهسا امینی، دختر ۲۳ ساله ی سقزی در بازداشتگاه گشت ارشاد که به خیزشی سراسری علیه جمهوری اسلامی تبدیل شده. اما مقام های جمهوری اسلامی نه تنها اراده ای برای افشای این واقعیت ندارند بلکه جلوی دوربین به چشمان حقیقت خاک پاشیده اند. روشی که در گذشته شاید دست کم تا حدودی جواب گو بوده اما حالا در مواجه با نسل جدید تحول خواهان ایرانی ناکارآمد جلو کرده است.  پرونده های محرمانه و خیلی محرمانه ی جنایت های جمهوری اسلامی دیگر افسانه ای بیش نیست با وجود انبوه گروه های هکری. اینجا با همکاری دست کم سه گروه هکری ، پرده از حقیقت جنایت علیه مهسا امینی برداشته می شود. ده روز پیش ایران اینترنشنان تصاویر اسکن سر مهسا امینی را که یک گروه هکری ناشناس در اختیارش قرار داد منتشر کرد. تصاویری که نشان دهنده ی وارد شدن ضربه به جمجمه ی او بود. خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران یک روز بعد تایید کرد که این عکس ها واقعی و متعلق به مهسا امینی است اما مدعی شد نشانی از ضربه به سر وجود ندارد وضایعه دیده شده در عکس مربوط به عمل جراحی در دوران کودکی او بود. ان ضربات را چه کسانی زده اند و اکیپ قتل مهسا امینی چه کسانی بوده اند. گروه هکری بک دور اطلاعاتی در اختیار ایران اینترنشنال قرار داده شامل نام و مشخصات کامل این افراد و حتی آدرس دقیق محل سکونتشان که در کانال تلگرامی شان هم منتشر شده . سر تیم گشت ارشادی که مهسا امینی را بازداشت کرد، سروان عنایت الله رفیعی ۵۲ ساله متولد شهر خدابنده در زنجان است


پست‌های پرطرفدار