۱۴۰۱ آبان ۱۰, سه‌شنبه

اسلام؛ ننگ بشریت و نمود بارز بربریت

دنیای امروز با 1500 سال پیش متفاوت است. مردم خاورمیانه و ایران و کردستان بیدارند. مردم خاورمیانه هوشیارند. مردم این مناطق حاکمیت اسلام شیعه و سنی را بر زندگی خود و پیشنیانشان تجربه کرده اند و از تاریخ درس گرفته اند. بنظر نمی رسد که در مقابل این فسیل شده گان برخواسته از گور ساکت بمانند. مقاومت مردم کردستان در مقابل داعش و داعشیان و 35 سال مبارزه مردم کردستان در مقابل جنایتهای جمهوری اسلامی وجه مشترک این مبارزه و مقاومت در مقابل اجرای قوانینی است که زندگی آنها را به تباهی می کشد. داعش رفتنی است اما آلترناتیو داعش اسلام شیعه نیست. جمهوری اسلامی هم رفتنی است اما آلترناتیو جمهوری اسلامی هم سلفی گری نیست. آلترناتیو این بربریت خلافتی و ولایتی مبتی بر استثمار انسان از انسان و کار مزدی و جنایت علیه زن، سوسیالیسم و انسانیت به رهبری کارگران و کمونیستهاست. برای تحقق چنین حکومتی باید طبقه کارگر و تودەهای ستمدیده را متشکل کرد و به میدان آورد و این وظیفه کمونیستهاست.

همزمان با حمله داعش به کردستان عراق و انتشار اخبار و تصاویر قتل عام کردهای پیرو آئین ایزدی در شنگال و مسیحیان در قره قوش، محاصره و قطع راه های رسیدن آذوقه و هرگونه امکانات زنده ماندن به شهروندان شهرک ترکمن نشین » آمرلی»در استان دیاله، جنایت آنها در روستای ایزدی نشین «کوچو» در 18 کلیومتری شنگال که به قتل عام همه مردان روستا و به اسارت گرفتن زنان و کودکان انجامید و سرانجام بریدن سر پیشمرگ اسیر و روزنامه نگاران آمریکایی، شماری از امامان جماعت اهل سنت در کردستان ایران، در دفاع از سیاستهای جمهوری اسلامی در برخورد به این جریان، دست به موضعگیری زده و عملکرد داعش را در تناقض و بیگانه با بنیادهای فکری دین اسلام و مذهب تسنن معرفی کردند.


  1. جیره خواران جمهوری اسلامی با این موضعشریت گیریها در تلاشی ناکام برای تبرئه اسلام، مذهب تشیع و سرپوش نهادن بر 35 سال جنایت جمهوری اسلامی، جنایتهای داعش را بی ربط با اسلام و آموزشهای قرآن ارزیابی کردند. آنان با تحریف تاریخ و وارونه نشان دادن حقایق صدر اسلام تا آنجا پیش رفتند که «ملا معروف خالدی» امام جمعه اهل سنت بیجار در یک اظهارنظر گمراه کننده و تحریف آمیز گفت : «در طول نبوت پیامبر اکرم (ص)، شخص پیامبر و یارانشان هیچ کس را به زور وادار به قبول دین اسلام نکردند.» و ملا عبدالرحمان خدائی عضو مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه سنندج در اظهار نظری دیگر در باره داعش مدعی شد که : «دین اسلام دین آرامش، گذشت، مهربانی و سعادت است و از خشونت، قتل و کشتار پرهیز می‌شود.» البته که در این روزها «بنام روشنفکران مسلمان» و برخی از فقیهان اهل سنت و شیعه به این سمفونی فریبکارانه تبرئه اسلام از دست بردن به کشتار و جنایت و قتل عام مخالفین پیوسته اند.
این دو حقوق بگیر جمهوری اسلامی در حالیکه با اصول و فروع دین اسلام و قرآن و احادیث آشنایی دارند، در نهایت شیادی و به قصد فریب افکارعمومی دست به تحریف آنها و تاریخ رویدادهای صدر اسلام می زنند. کشتار مردم کردستان سوریه توسط داعش و داعشیان، قتل عام کردهای ایزدی و مسیحیان در کردستان عراق و به غارت بردن ثروت وسامان آنها و به اسارت گرفتن زنان و کودکانشان، جنایت داعش در روستای ایزدی نشین «کوچو» و بریدن سر اُسرا در مقابل دوربین های فیلمبرداری کاملا» منطبق با شریعت اسلام، آموزش و تعالیم قرآن و از سنت های صدر اسلام و دوران پیامبر مسلمانان است. قتل عام غیرمسلمانان و اهل کتاب ( مسیحیان و یهودیان ) توسط داعش نه تنها در تناقض با آئین اسلام و سنت محمد نیست بلکه این کشتارها درست در راستای تحقق اهداف اسلامی و بکارگیری این آموزش ها و سنت صدراسلام قرار دارد و از ملزومات و ابزارهای تشکیل یک حکومت اسلامی و از اصلی ترین فرایض دینی مسلمانان به شمار می آید. تعالیم قرآن و سنت های صدر اسلام در جهاد معیار و ملاک رفتار داعش با اهل کتاب و غیر مسلمانان و به اصطلاح خودشان مرتدین و منافقین است. جهاد و جنگ و باج گیری یکی از حوزه های دین اسلام است که نیاز به اصحاب الرای ندارد و قرآن ( کلام الله )و سنت ( احادیث ) در
باره آن به روشنی سخن گفته اند.


در نگاهی به زمینه ها و مقدمات شکل گیری اولین خلافت اسلامی در مدینه توسط محمد نشان خواهیم داد که، جهاد و خشونت، غارت اموال و به اسارت گرفتن زنان و کودکان غیرمسلمانان، تهدید و جنگ روانی پیام رسانی توام با خشونت به منظور ایجاد رعب و وحشت در میان مخالفین یکی از اصلی ترین ابزارهای استقرار این حکومت و از دغدغه های شبانه روزی جانشینان محمد، اعم از «خلفاء و امرای اهل تسنن» و «امامان» و «اولیای امر» مذهب تشیع در کشورگشائیهایشان بوده است. سران فرق گوناگون دین اسلام و دولتهایشان امروز هم همان راهی را می روند که سران و بنیانگذاران اسلام رفتند. جهاد و خشونت و بریدن سر غیر مسلمانان و قتل عام مخالفین دین اسلام و فرقه ها و مذاهب درونی این دین از ابزارهای اصلی بقاء اسلام و تشکیل خلافت اسلامی و رمز کشور گشایی اسلامی بوده است. برخلاف ادعای فریبکارانی چون ملا عبدالرحمن خدایی و دیگر بنام روشنفکران دینی اسلام هرگز دین آرامش و گذشت نبوده و نیست. بر عکس، اسلام بدون اعمال خشونت نه معنا دارد و نه بقاء آن تضمین بوده و خواهد بود. قرار گرفتن در مقابل دوربین شبکه های تلویزیونی و تکرار آیه های مکی قرآن ( آیه های قبل از مهاجرت محمد به مدینه) و عدم اشاره به آیه های مدنی تنها به قصد فریبکاری عامه مردم و از ویژگیهای کلیه فقیهان و روشنفکران دینی است. چهره واقعی اسلام تنها با آیه های مدنی و سرآغاز تشکیل اولین خلافت اسلامی در مدینه نمایان می شود.

سرآغاز بکارگیری جهاد و خشونت، سرکوب و کشتار، قتل عام و ترور سیاسی منتقدان، جنگ برای کسب غنائم و دریافت «فدیه » «ذکات » و «جذیه » به منظور تقویت بنیه مالی جماعت مسلمانان، به سالهای اول هجرت محمد و اندک همراهانش از مکه به مدینه و اندیشه شکل گیری یک حکومت اسلامی برمی گردد. در همین دوران است که، هم در شخصیت محمد تغییرات محسوسی ایجاد می شود و هم لحن آیه های قرآن تغییر ماهوی پیدا می کنند. آیه های عاجزانه مکی محمد که دعوت به پذیرش یک آئین جدید است جای خود را به آیه های آمرانه مدنی یک حکمران که در صدد ایجاد یک حکومت طبقاتی است می دهند. فضای حاکم بر روح قرآن به یک فضای جنگی و کشت و کشتار مخالفین تبدیل می شود، بطوریکه محققین با پی بردن به تفاوت ماهوی آیه های مکی و مدنی از وجود دو قرآن با اختلافاتی ماهیتی در لحن و مضمون سخن می گویند. در مدینه است که زمینه های تشکیل یک خلافت اسلامی بصورت قوانین و احکامی که اساسا» قوانینی جنگی است صادر می شوند و شخص محمد به مقام یک رهبرنظامی ارتقاء موقعیت پیدا می کند. در این دوران است که محمد با تشکیل یک خلافت اسلامی در صدد است که کل ساکنان «جزیره العرب» را به اطاعت و تسلیم وادارد و برای رسیدن به این هدف به پول و ملزومات جنگ، بازوان شمشیر زن و جنگجو و قوانین جدید حاکم بر جبهه های جنگ بعنوان اسباب و ابزار تشکیل و تقویت چنین حکومتی نیاز پیدا می کند. اینجاست که دستبرد به کاروانهای بازرگانی قریش و دیگر قبائل عرب تحت عنوان «غزوه» به منظور کسب غنائم، کشتار و قتل عام مخالفین با هدف ایجاد رعب و وحشت در میان قبائل عرب به منظور وادار کردن آنها به بیعت با خود جنگ افروزی و مال اندوزی را آغاز می کند و غزوه و جنگ به یکی از منابع اصلی درآمد تبدیل می شود. تقسیم غنائم جنگی مابین جنگجویان و جهادگران که زنان اسیر نیز جزء آن هستند به منظور ایجاد انگیزه جنگیدن جنبه شرعی و قانونی به خود می گیرد. زنان اسیر به جنگجویان تعلق می گیرند و از حق نگهداری آنان بعنوان کنیز و یا فروش آنها در بازار برده فروشی برخوردار می شوند. در آن دوران پیامبر مسلمانان سوای تکیه بر رسم و رسوم و سنت قبایل عرب هرجا که سنت ها و قوانین جنگی قبائل عرب پاسخگو نبود قوانین تازه ایی را تحت عنوان «وحی» برای توجیه کشتار مخالفین، به اسارت گرفتن زنان و کودکان، کشتار اسرا و غارت اموال و ایجاد رعب و وحشت در میان دیگر قبایل عرب به منظور تسلیم آنها صادر می کرد. با پیروزی در چندین غزوه ( حمله به کاروانهای بازرگانی قریش و دیگر قبایل عرب ) بخصوص پیروزی در «جنگ بدر» و شکست نظامی کاروان بازرگانی قریش موقعیت مالی و نظامی مسلمانان بطرز چشمگیری تقویت شد. از آن تاریخ به بعد است که هیچ قبیله و طایفه غیر مسلمانی ( بت پرست و اهل کتاب ) را سراغ نداریم که بدون عبور جهادگران مسلمان از روی جنازه شماری از مردان قبیله و به کنیزی بردن زنان آنان اسلام آورده باشند. هیچ شهر و دیار مورد هجومی را سراغ نداریم که بدون به اسارت در آمدن شماری از زنان و کودکان آن دیار تسلیم جهادگران مسلمان شده باشند. هیچ کشور اشغال شده ایی توسط مسلمانان را سراغ نداریم که دستاوردهای علمی، فرهنگی، مذهبی، تاریخی و آثار تمدنش زیر پای جهادگران و سپاهیان بیرحم و قسی القلب مسلمان کسانی چون «خالدبن ولید» «له و لورده» نشده باشد. نه تنها این، بلکه یکی از سنت های صدر اسلام و دوره حیات پیامبر اسلام در «مدینه» ترور مخالفین و منتقدین اسلام بوده است. پیامبر مسلمانان شخصا» دستور و فتوای قتل و ترور شماری از مخالفین خود و اسلام را صادر کرده است که » ابن هشام» در کتاب مشهور خود بنام «سیرت رسول الله» زیر عنوان «کسانی که رسول خدا دستور قتل شان را صادر کرده است» به اسامی 8 نفر که 3 نفر از آنان زن هستند اشاره می کند و می نویسد که انتقاد این زنان به اعمال خشونت مسلمانان علیه غیر مسلمانان و اهل کتاب بوده است. در تحقیقاتی دیگر این مخالفین ترور شده بیشتر از تعدادی است که «ابن هشام» به آن اشاره دارد.


در همین دوران است که اسلام انسان را بر اساس اعتقاداتش به سه گروه تقسیم کرد. «مسلمان»، «اهل کتاب» که اهل کتاب شامل یهودیان، مسیحیان و صابیان می شد» و کفار که آنها را نیز در سه دسته «مشرکین»، «مرتدین» و «منافقین» قرار داد و برای مسلمانان مومن در برخورد با دو دسته دیگر وظائفی تعیین کرد که پایه آن «جهاد» و «جزیه» و اعمال خشونت بود و هست. نه تنها این، بلکه اسلام جهان را به دو بخش «دارالاسلام» و «دارالحرب» تقسیم کرد و وظیفه شرکت در جهاد را برای مسلمانان به امری اجباری تبدیل کرد. از آن زمان تا به امروز هم تنها سلاح و زبان مذاهب درون اسلام در مقابل مخالفین خود( جنگهای داخلی مابین مسلمانان) و غیر مسلمانان جهاد، ترور و حفظ روحیه جهادی و شهادت طلبی و اعمال خشونت بوده است.
بر اساس آمورشها و تعالیم قرآن و احادیث بجا مانده از پیامبر مسلمانان، بر هر مسلمان مومنی واجب است که قبل از هر چیز زندگی خود را وقف ترویج اسلام و جنگ در راه اسلام بکند و تا زمانیکه مشرکین از روی زمین پاک نشده اند و دین خدا در تمام دنیا برقرار نشده است هیچ مومن مسلمانی حق ندارد دست از جنگ بکشد و سلاح بر زمین بگذارد. کسانی که به بهانه های گوناگون از جنگ و جهاد پرهیز می کنند بشدت مورد خشم خداوند واقع شده اند، مگر اینکه ناتوان باشند و یا توجیهی برای عدم شرکت در جهاد داشته باشند.
از آموزشها و تعالیم قرآن است که مومن مسلمان هرجا که به کافری دست می یابد باید او را بکشد زیرا کشتار کافران و مشرکان و منافقان و بیمار دلان سنت خداست که در گذشته بر قرار بوده و سنت خدا هرگز تغییر نمی کند.
هرکجا مشرکان را یافتید بکشید و آنها را از خانه هایشان آواره کنید. بکشید کسانی را که به خدا و روز واپسین ایمان نمی آورند. سوره بقره آیه 191
پیغمبر و مومنان را با مشرکین مدارائی نیست و آنها را نمی بخشند. سوره توبه آیه 113
ای پیامبر با کفار و مشرکان جهاد کن و بر آنها شدت بخرج ده جای آنها در دوزخ است. سوره توبه آیه 73
گروه مومنان بکشید کافران را یکی از پس از دیگری( هرکه نزدیک تر و بیشتر در دسترس است) آنان باید سختگیری و عدم گذشت و ملایمت را در شما احساس کنند. سوره توبه آیه 123


برخلاف شیادی فقیهان دینی اگر مذاهب تشکیل دهنده اسلام و فرق آن، شیعه و شعبه هایش، تسنن و شاخه هایش درهرکدام از دیگر فرایض دینی اختلاف نظر داشته باشند، در باور عملی به جهاد و قواعد اصلی آن یعنی جنگ با مخالفین ( کفار و اهل کتاب ) و قتل عام مردان، به غارت بردن اموال و به اسارت گرفتن زنان و کودکان و بحساب آوردن آنان بعنوان بخشی از غنائم جنگی و تقسیم آنان مابین خود و فروش در بازار برده فروشی اختلاف نداشته و ندارند. تاریخ استیلای اسلام اعم از شیعه و سنی بر شبه جزیره عربستان، عراق، ایران، شمال آفریقا و خاورمیانه و آسیای مرکزی و بخشهایی از اروپا و تاریخ حاکمیت چند صد ساله دو امپراتوری عثمانی و صفوی مملو از جنایتهایی است که در جهان کم نظیر است. تاریخی که تحولات آن را تنها با خون می توان نوشت. چنین خشونت هایی را تنها با کشتار و خشونتهای سرمایه داری در عصر سلاحهای کشتار دسته جمعی در جهان می توان همطراز دانست.

جنایتهایی را که داعش  مرتکب شده و بابت دست زدن به آن به جنایت جنگی متهم است، درست منطبق با این آموزه هاست. کشتار ایزدی ها در شنگال را با کشتار و گردن زدن مردان قبیله بنی قریضه در مدینه که در یک روز 700 تن از مردان قبیله گردن زده شدند مقایسه کنید. محاصر «آمرلی» را با محاصره کوی قبایل «بنی قینقاع» و «بنی نظیر» در مدینه مقایسه کنید. ترورهای سیاسی دوران اولین حکومت اسلامی را با ترورهای جمهوری اسلامی در دهه 60 و 70 و داعش با هم مقایسه کنید. همه این کشتارها با تکیه بر قوانینی مشابه و در راستای منافع طبقه حاکم وقت صورت می گیرد. اما جنایتهای داعش در مقابل آنچه که جمهوری اسلامی طی 35 سال گذشته علیه مردم کردستان، خوزستان، ترکمن صحرا و سیستان و بلوچستان، زنان، کارگران و زندانیان سیاسی در دهه 60 انجام داده است قطره ای در دریاست. مابین داعش و جمهوری اسلامی تشابهات زیادی وجود دارد. اگر رهبران مذهبی داعش سنی در سال 93 فرمان جهاد علیه مردم کردستان و حکومت سکولار آن در کردستان عراق را صادر می کنند، این فرمان را خمینی در 28 مرداد سال 1358 علیه مردم کردستان ایران، احزاب و سازمانهای سیاسی آن صادر کرد. اگر داعش در سال 93 مردم کردستان و شنگال را قتل عام می کند. جنایات مشابه را جمهوری اسلامی بعنوان مقدمه تشکیل حکومت مبتنی بر ولایت فقیه اسلامی اش را 35 سال پیش در کردستان ایران مرتکب شد. قتل عام مردم روستاهای «قارنا» «قه لاتان» «ایندرقاش» و چندین روستای دیگر و غارت اموال آنها، اسارت دختران و تجاوز به آنها در زندانها، اعدام مبارزان در شهرهای کرمانشاه، پاوه، سنندج، مریوان و سقز تنها سرآغاز جنایتهای یک حکومت مذهبی در ایران بود. اگر داعش گردن می زند، جمهوری اسلامی در ملاء عام به دار می کشد و گردن می شکند. اگر داعش زنان را مابین جنگجویانش تقسیم می کند، جمهوری اسلامی آنها را در زندانها مورد تجاوز قرار می دهد. هر دو جنایت منشاء دینی و مصلحت اقتصادی دارند و متاثر از آموزه های بنیان گذار اسلام و تجربه اولین خلافت اسلامی در مدینه است که هم جنبه اقتصادی، سیاسی و حکمرانی داشت و دین ابزاری برای تحقق اهداف طبقاتی آن بود.
در مدینه 700 تن از مردان قبیله بنی قریضه در حالیکه تسلیم شده و امان خواسته بودند را در یک روز به فرمان شخص محمد و با ذوالفقار علی ابن ابو طالب گردن زدند. زنان و کودکان آنان را به اسارت و کنیزی بردند و اموالشان مابین مسلمانان مدینه تقسیم شد. این کشتار هنوز هم مورد تائید مسلمانان است و از آن بعنوان یکی از پیروزها و افتخارات تاریخی اسلام نام برده می شود.
قتل عام ایرانیان در تیسفون در سال 16 هجری و به بردگی بردن زنان و مردان زنده و غارت اموال آن که به 900 ملیون درهم می رسید. حمله به شهر استخر در سال 29 هجری و قتل عام 40 هزارتن از مردان شهر و به بردگی بردن زنان و کودکان آن شهر. قتل عام ایرانیان در جلولا، نهاوند، شهرری، خراسان و کشتار بیش از 20 هزار نفر از مردم شهر تبریز توسط شاه اسماعیل شیعه صفوی تنها گوشه بسیار کوچکی از جنایتی است که در دوران محمد و دوره کشور گشایی خلفای راشدین و صفوی ها صورت گرفته است. از آن تاریخ به بعد و تاکنون هم این روند ادامه داشته و بر دولتهای اسلامی و مسلمانان واجب است تا زمانیکه دنیا به «دارالحرب» و «دارالاسلام» تقسیم شده است جهاد کنند و چنین جنایاتی را بیافرینند. در اصل جهاد و گستراندن سلطه اسلام بکار گیری هر گونه ابزاری مجاز و جهادگران نباید از جاری کردن خون هراسی به دل راه دهند چرا که در جهاد اصل بر تقدیر است.

 

پست‌های پرطرفدار