۱۴۰۱ آذر ۱۲, شنبه

تفکر آخوندیسم یک تفکر شیطانی است


پارادوکس جمهوری اسلامی

 آری تفکر آخوندیسم یک تفکر شیطانی است. ترسناک ترین و خطرناک ترین انسان ها آن دسته هستند که تنها یک کتاب می خوانند و آن را مقدس می دانند و هر آن که از کتابشان که روش زندگی آن ها را تعیین می کند تبعیت نکند را مستحق مرگ و شکنجه می  دانند. این ایديولوژی اسلامی نام دارد. چیزی مشابه آنچه که در اروپای قرن چهارم تا پانزدهم گذشت. دوران تاریکی که امروز یکی از کهن ترین تمدن های همه ی اعصار یعنی تمدن هفت هزار ساله ی ایرانیها، نزدیک به نیم قرن است که به آن دچار شده. اما آیا این دست تقدیر است؟ پنداشتن این که این دست تقدیر باشد بسیار ابلهانه است و تفکر قرون وسطایی و اسلامی و آخوندی را در ذهن ها تداعی می کند. بهتر است بگوییم خواست قدرت های جهانی. چرا که وقتی یک کشور صاحب منابع بی شمار طبیعی و انسانی باشد و تاریخ تمدنی به درازای تاریخ و به با شکوهی ستون های کاخ های تخت جمشید داشته باشد اگر به ابرقدرت تبدیل شود دیگر هیچکس توانایی مقابله  با آن را نخواهد داشت و این همان چیزی است که ۴۳ سال پیش غرب را به وحشت انداخت و روزی در اتاق های فکر آن ها، تصمیم بر آن شد که گروهی نادان، به شدت مذهبی و خشونت طلب را بر سر کار بیاورند مبادا که ایران تبدیل به ابرقدرتی شود که کسی را یارای مقابله با آن نباشد


و اما خودکامگی و دیکتاتوری اسلامی چیست؟

یکی از ابلهانه ترین عبارت هایی که تا به امروز به گوش همگان خورده عبارت " جمهوری اسلامی " است. تنها لحظه ای اندیشیدن به این مفهوم احمقانه بودن آن را در ذهن هر انسانی که اندکی قوه ی بصیرت و توانایی اندیشیدن داشته باشد را تداعی می کند. آیا دو واژه ی " جمهوری " و " اسلامی" در تضاد نیست؟ پاسخ یک « یک بله ی قاطع » است. تنها با چند تعریف ساده می توان آن را اثبات کرد

 مقایسه ی تفکر جمهوری و ایدئولوژی اسلامی 

جمهوری ها با ایده تشکیل حکومت توسط یک فرد مخالف اند حال آن که از صدر اسلام آن که در رأس قدرت بود که در ۱۴۰۰ سال پیش پیامبر و خلیفه می خواندنش و امروز رهبر و ولی فقیه، رهبر بعد از خود را انتخاب می کند. همانطور که محمد دست علی را بالا برد به عنوان خلیفه ی مسلمین و تصمیمات ولی مطلقه ی فقیه که بدون هیچ سوال جوابی باید اجرا شوند در اداره ی شکل حکومت، از انتخاب رییس جمهور گرفته که نقش دلقک آویزان را  بازی می کند تا تایید افراد قابل کنترل به عنوان کاندیداهای نمایندگان فرضی مردم و تبیین سیاست های کلی نظام که از دستگاه غربالگری ولایت مطلقه ی فقیه رد می شوند

جمهوری از مفهوم دموکراسی پیروی می کند، دموکراسی از حکومت اکثریت . حال آن که در ایدئولوژی اسلامی واژه ی
 دموکراسی اصلا تعریف نشده است. همه تصمیم ها براساس دستورات الله که در کتابی نوشته شده توسط نویسنده یا نویسندگان گمنام که همگی از مالیخولیا و سادیسم و تمایل شدید به خشونت  مخصوصا علیه زنان رنج می بردند، گرفته می شوند و طبق مصلحت حاکم مطلقه ی وقت به اجرا در می آیند. بر طبق صلاح دید خود سر می برند، زنان را سنگسار می کنند، کودکان را به بردگی جنسی می گیرند، اموال مردم را غارت می کنند« که شکل جدید آن مصادره نام دارد» و...و با نگاهی عمیق تر و  غیرمقرضانه به تاریخ در میابیم که تمام این ها از شریعت مبین اسلام ۱۴۰۰ سال پیش نشآت گرفته است

در شکل حکومت جمهوری قانون اسلاسی برای دخالت در دین دیگران ممنوعیت دارد بنابراین هر فردی حق دارد به دین دلخواه خود اقرار کند. حال آن که در شریعت اسلامی خارج شدن از دین مجازات مرگ و و حکم ارتداد را در پی خواهد داشت. بگذریم از آزار بهاییان توسط حکومت ملایان که خانه هایشان را بر سرشان آوار می کنند و می سوزانند و به بچه های شان اجازه رفتن به دانشگاه را نمی دهند و دائما برای پاره ای از توضیحات به وزارت اطلاعات احضار می شوند و بسیاری در همان جا بدون 
برگزاری دادگاه روانه ی قتلگاه های جمهوری اسلامی می شوند

اگر از مسلمانی از اجبار در دین در اسلام، انتقاد کنی، برآشفته می شود و به آیه ای از قرآن استناد می کند که گفته شده اکراهی در دین نیست. حال آنکه در کل قرآن دستور به قتل کافرین و آن ها که به اسلام روی نیاورده اند، داده شده است. گرفتن کودکان و زنان غیرمسلمان به عنوان برده و غارت اموالشان از مستحبات و موجبات پاداش را جانب الله  برای لشکریان اسلام را فراهم می کند 

  و چون با کافران روبرو شدید، گردنشان را بزنید. وچون آن ها را سخت فرو فکندید اسیرشان کنید و سخت ببندید. آنگاه یا به منت آزاد کنید یا به فدیه. و این است حکم الله. سوره ی محمد، آیه ۴

مخلص کلام؛ اسلام گرایان در طول اعصار مبرا از مفهوم تکامل بوده ان و شکل بارز این نوع خطرناک از ایدئولوژی کاملا در حکومت های اسلامی که نماینده ی آن ها هم حکومت جمهوری اسلامی است، مشهود است

 

پست‌های پرطرفدار