آنچه از قران و اسلام نمی دانیم
بزرگی می گویید این جهان را آن هنگام که ترک کردم همان قدر ابلهانه یافتم که در ابتدا دیدم....
این قصه ی بسیاری از آدم ها و شاید تمامی ما باشد. بیش و کم بسته به اینکه کجا متولد شده ایم. کاری که حکومت های مذهبی می کنند کشیدن یک دیوار بتنی دور مغز آدم هاست. آنها اندیشه ی ما را در چهارچوبی تنگ و بسته قرار می دهند و اندیشیدن فراتر از این دیوار را گناه و مایه ی عذاب آدمی پس از مرگ می دانند.
به خاطر دارم از کودکی و نوجوانی قوانین سرسختانه ی اسلام را در غالب کتب دینی و مذهبی به خورمان داده اند. آنها در ابتدا قدرت و اجازه ی اندیشیدن، فراتر از قوانین مذهب را از ما گرفتند و هرگاه با پرسشی انتقادی روبرو شدند که یارای پاسخگویی به آن را نداشتند گفتند این معنای ظاهری دین است، معنای باطنی آن است که مراجع و متخصصان دینی می گویند. قران یک معنای ظاهری و یک تفسیر باطنی دارد، قافل از آنکه تمامی داستان های مکتوب شده آنقدر واضح و ابلهانه بود که کندترین ذهن ها با اندکی تفکر بدون ترس و خارج از چهارچوب تعیین شده هم به معنای ظاهری آنها پی میبرد و هم آنچه تفسیر باطنی می نامند.